تو آمدی و زمستان از شانههای زمین ریخت عطر بهار در رد پای تو شکفت و آسمان نامت را با ستاره نوشت چشمانت آغاز ترانهایست که هر سال جهان را شاعرتر میکند بخند که لبخندت خورشید را هم به وجد میآورد بمان که مستی نگاهت شراب را از یادم ببرد......