شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
(چهارشنبه سوری )کوه کلاه سپیداش را بر می داردتا به پرستوها خوش آمد گوید بادعطر بنفشه ها را عادلانه تقسیم می کند و زمینبی هیچ درنگی زیر پاهایت سبزمن در غروب آخرین سه شنبه ی سالبرای گرد گیری افکارم آتش افروخته ام...
نه مسیر مدرسه ایبرای پرسه ی پسرهانه پشتک وارو و تک چرخ زدن نه دانشگاهی که جزوه ای گم شودنه حمام عمومی وسفره ی ختم انعامیکه مادر ها عاشق عروس شان شوندو نه حتی دیدن گریم گردی صورتدر کوچه و بازار وقتی ماسک هاکمتر از یک نیم دایرهبرای یک نظر حلالباقی گذاشته اندداشتم افسوس می خوردمبه حال عاشقان روزگار کروناییکه زنگ تلفن همراهمبه صدا درآمد ودوزاری ام افتادکه پیامک هستچت هستصوت و تصویر فیلم و لایوزبانم لالپ...