پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلتنگ شدم وقتی گفتی ز تو مهجورمرفتی و به دنبالت ، می آیم و مجبورممن بی تو شدم مجنون یک عاشقم و شبگرد دنبال تو می گفتم... با گریه نرو برگردباز از سر شب تا صبح با ذکر تو بیدارممن هر چه که هستم بازم عاشق تو هستمای دل از چه بیزاری با زخم که میسازیبا عشق که دم سازی تو کودک دلبازیاین مکتب عشقت بود غم ها همه مشقت بودبرخیز وقت تنگ است دیدار یار مرگ استامشب بگو ای دل از من تو چه می خواهیحکم آن چه تو می دانی فرمان به که می خ...
دل آرام گرفت..حکم دل بود.. که بعد از تو دل آرام گرفت...
دل آرام گرفت..حکم دل بود..که بعد از تو دل آرام گرفت...
حکم ما دل بود اما، صد امان از بخت بددست ما بی حکم گردید، حریفم هی می برید...! ارس آرامی...