تو خندیدی و زمان از شوق اندکی درنگ کرد و بعدها مردمانی او را یلدا خواندند!
خندیدی و چال گونه ات پیداست
و تو خندیدی و من فهمیدم که جهان روی خوشی هم دارد عالمی هست جدا از اینجا که هنوز ارزش ماندن دارد ... ️️️
عشقمون دقیقا اونجا کلید خورد که خندیدیو فهمیدم خندت با بقیه فرق داره
شاید کسی که با او خندیده ای را فراموش کنی، اما هرگز کسی را که با او گریسته ای از یاد نخواهی برد...
خندیدی و چالِ گونه ات پیدا شد گفتی که برای بوسه ات آزادم لب های تو را هدف گرفتم دیدم ازچاله در آمدم به چاه اُفتادم ...!!!