پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در چشمِ من آیینهٔ ایثاری توای مردترین مرد ، فداکاری توبرنامِ تو سوگند و به پاکیِّ کلامگرعشق بخوانمت سزاواری توس.خیرالهی(دلارام)...
تعبیرفرشته در زمین هستی ، تودر باور واژه ، بهترین هستی ،توچون کوه به طوفان حوادث،مادرحقّا که اراده آهنین هستی ،توخیرالهی(دلارام)...
ای دوست بیا لب به لب قند زنیمدلتنگی خود به صبح پیوند زنیممعجونِ جنونِ تلخ را سربکشیمبا عشق به آفتاب لبخند زنیمخیرالهی(دلارام)...
در وادیِ تشنگان جز ایثار نبودبر عشق بجز عشق ، وفادار نبودچون کوه کنار علقمه با صد زخملب تشنه تر از میر علمدار(ع) نبود...
ازاشتیاق رویت ،بی خواب گشته ام منیارا ز بوی زلفت ، بی تاب گشته ام منجاریست حسّ پاکت در چشمه سار قلبمزانروست مثل غنچه شاداب گشته ام من...
به یک غمزه دل ازمن برد دلداروفایم را نشد امّا خریدارچنان بر باورم زد خنجری تیزکه شد روزم به مانندِ شبِ تار...