متن آزادگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آزادگی
شهید!
تو در آیینِ آسمانیِ عشق،
اتقانِ ایمان؛ اتمامِ عرفان؛
و اجابتِ سبزِ دعا بودی؛
و با ایثارِ جان،
خویشتن را،
بخشندهی آزادی نمودی!
حسین (ع) و یارانش باوفایش، با تمامِ قد، برخاستند؛ قدافراشتند؛ با تمامِ توان، ایستادند؛ تا پای جان، پای فشردند و در راهِ ایمان، جان سپردند؛ تا: آیین آزادی و آزادگی، تا همیشهی تاریخ، پای برجای بماند، و بیرقِ سبزِ ایمان، بر گلدستههای بامِ باشکوهِ توحید، همچنان، تا همیشهی جاودان، در...
یک خیابان پر گنجشک به پیراهن توست
دست را باز کن و بر قفسم دکمه بکش
(غیرتمند)
از گرانی گرچه بر لب های مان لبخند نیست
یا اگر دلهایمان از رنج و غم خرسند نیست
با قنـاعـت زندگانی میکنیم امروزه؛ چـون...
نـان به نـرخ روز خوردن کار غیرتمند نیست.
(کافر نیستم)
چون که اهل جیفهی دنیای بی در نیستم
تشنهی پُست و مقام و میز و منبر نیستم
گرچه دارم خامهای زرّین به کف از لطف حق
در پی نام و نشان و لوح و دفتر نیستم
چون نسَب دارم ز مولایم امیرالمؤمنین
تا نفس دارم مُرید شخص دیگر...
😊 (عید سعید فطر مبارک) 😊
عیــد رمضـان آمـد و دلهـا شـد شـاد
چون تشنگی و گرسنگی رفت به بــاد
پنهــانـی اگــر روزه خــوری میکـردیم
شوّال شده خورد و خوراک است آزاد
چمران به شریعتی:
روزی چمران، نامهای بنوشت با آه
در سوگ یاری بینشان، آزاده و ماه
گفتا که ای علی همراز شبهای سیاهی
رفتی و ماند این دلِ من بیپناهی
ای همسفر! ای خسته از داغِ جدایی
رفتی غریبانه، شدی افسانه، جایی
گفتی که باید زخمها را التیام داد
اما...
آدمی را دیدم که به شکل قاصدک شده بود
سریع و بی باک
تند و خیزان
گویی تمامی احساسش را به دست سبکبالی سپرده بود
از دنیا بی خبر و غافل
دست خودش نبود
میخواست فقط به هدفش برسد
و من دیدم که رسید
چون مرا بر بالهای مثلا قاصدکی...
چو شد پاره، دلی که: از عطش می سوخت،
نگاهِ حسّ جان را بر محرّم دوخت؛
یقینا هر که آزاده است، می داند:
حسین بن علی، آزادگی آموخت!
زهرا حکیمی بافقی
(سروده های عاشورایی)
چو شد پاره دلی که از عطش می سوخت،
نگاهِ حسّ جان را بر محرّم دوخت؛
یقینا هر که آزاده ست، می داند:
حسین بن علی، آزادگی آموخت!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)