دو جهان به هم بافته دو رنگ عجیب دو دشمن هر دو شوخ و فشنگِ عجیب تو شهد زندگی را چشید دو لبت من دادم یک بهشت را به زنگ عجیب منی که در کنارم هزاران شب مست توشامی که می رقصی بر گرگ عجیب دوباره بر کوره چشمانت دود...
در دو جهان متفاوت زندگی می کنی. تو در قلب کسی که دوستت دارد؛ من در افکار دور ریختنیِ تو! - کتایون آتاکیشی زاده