متن سنگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سنگ
پا در کفشِ دریا کن
تا سنگ به سرت نخورده
رودِ ماهی ندیده!
لگدمالیِ ماهی ها
از جانبِ تو نیست
بجوش!
بجنب!
و بپا!
پابرهنه بودن
به انسان شدن
می انجامد
«آرمان پرناک»
مثلِ برگِ خیسِ چسبیده به سنگ
در آغوش گرفتمت
به اختیار خود یا به اختیار خود
و تو
مدام در تلاشی
برای پس زدن
اما باید بدانی
یک رود
یک دنیا
پشت من است
«آرمان پرناک»
اندوهِ سفت و سختی،
چپِ سینه چسبیده
که با هیچ چیز
که با هیچ کس
پاک نمی شود
حتی شما رودِ عزیز!
«آرمان پرناک»
هر چقدر دوست داری
جلویم سنگ بیانداز، دریا !
این رودِ بی دست و پا،
سرِ پایان دارد !!
«آرمان پرناک»
سفارش داد
بنویسید روی سنگ:
هرگز نمیرد آنکه ...
وقتی که مُرد
باد آمد ،
خاکسترش را بُرد.
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
ثانیه ها و دقیقه ها ز جنس سنگ می شود
گاه سرم گیج می رود میان عقربه ها
قلاب زمانه به دلم چنگ می شود
گاه فرو می روم درون غبار اشک
چشمم شده چشمه و دلم سنگ می شود
دو جهان به هم بافته دو رنگ عجیب
دو دشمن هر دو شوخ و فشنگِ عجیب
تو شهد زندگی را چشید دو لبت
من دادم یک بهشت را به زنگ عجیب
منی که در کنارم هزاران شب مست
توشامی که می رقصی بر گرگ عجیب
دوباره بر کوره چشمانت دود...
سر به سنگ نه باید به کلنگ بزنم
آهو که شدم باید یک پلنگ بزنم
این برکه کوچک مرا خواهد خورد
ماهی که شدم باید به دل نهنگ بزنم
من یوسفی هستم در را خودم بستم
بر چشمان زولیخا قفلی زدم و مستم
من سخت می دویدم مانند یک سرباز...
آفتاب آمده
صحبت سنگ و درخت
دور از چشم باد...
دیگر بعد از تو ،
دیر و زود ندارَد....
این ، مَنِ تو وجود ندارَد...!
حالا...
حتی اگر بدانی....
از تو ، برایِ خودَم
بُت
ساخته ام... ،
باز هم ایراد خواهی گرفت که ،
چرا تو را شبیه به
سنگ
کرده ام ، برای خودم!!!
.
.
وَ...
پرستیدن...
آتشفشان سکوتم!
آسمانی کبود که نباریده بند آمده
زنبقی که از زیر سنگ روییده
نیلوفری که دستش به خشکی نرسیده
سنگ ها،
سنگ دل ها،
همه چیز را می شکنند...
***--حتا شخصیت را!
رها فلاحی https://t.me/rahafallahi
❥ ⚫️ ❥☔️ 💜❥ ⚫️❥
سنگ کاغذ قیچے که بازے مے کࢪدیم 🤸🏼♂
هیچ وقت سنگ نمے آورد ..
میدونست ࢪو باختن خیلے حساسم،
مے گفت نشه یه وقت با این سنگ ببࢪم✋🏼
اونوقت بگی با سنگ دلت ࢪو شکوندم🙂. . .
دامن چین کتان ات وطن من شده است
تن تو جامعه ی زیستن من شده است
آن قدر ربط ندارد به محبت ؛ آغوش
که دو دست ات یقه پیرهن من شده است
چه بگویم چه بگویم که خودات میبینی
لب ات است این که زبان در دهن من شده...
به من می گویند:
--دلِ تو از
--سنگ ست!
...
من اما،،،
از سنگ می پرسم؛
--پس دلِ من؛
چرا شکست؟!
لیلا طیبی(رها)