یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
کمی آرام بگیر جانم،کمی شش دانگ حواست را جمع خودت کن.چقدر شیرین استاگر برای خودت یک فنجان چای بریزی و بنوشی تا لحظاتت آغشته به آسودگی شود.اگر دیوان حافظ را که در طاقچه ی اتاق خاک می خورد برداری و واژه به واژه ی آن را به درونت بسپاری.زندگی دلچسب تر می شودوقتی آرامش را چندباره بیآفرینی.وقتی به جنگ های ناتمام ذهنت خاتمه دهیو سررشته ی شادی را در دست بگیری.آرام بگیر جانم،تو باید مامنی برای حال خوب باقی بمانی.هیچ کس جز تو نمی تواند...