متن مونس آهنگری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مونس آهنگری
در ژرفای این قلبِ شوریده
تنها واژه یِ عشق، حکمرانی می کند.
منی که با تو خو گرفته
هیچ وقت به زندانِ غربت،
محدود نمی شود.
همواره در آینه ها
تو را جست و جو کرده
و به پهنایِ هفت آسمان،
دلش درگیر آشوب می شود.
در پسِ تیک تاکِ...
حادثه ی تابناک عشق است،
ظهور تو در تاریخ زندگانی من!
می چرخد بر گرد جهانم و
و همه چیز را،
با شورِ دل انگیزی می آراید.
مایه ی حیاتی ست،
که در بند بند وجودم؛ رسوخ کرده
و به آن ها خبرِ جاودانگی می دهد.
جهانم از طلوعی خیره...
چشمانِ فریبنده ی تو
مرا در دوزخی جانسوز حبس می کند!
صبر من چندان تعریفی ندارد،
خودت بگو
به کدام آیین باید تو را دوست بدارم؟!
افکار، زنجیر شده!
انسانیت، غریب و تنها مانده!
کالبد آزادی در قفس، خونِ جگر خورده!
این ماهیت روزگاری ست،
که روحِ ما را به بند کشیده است.
که اگر خیری هم در آن باشد
طولی نمی کشد تا به ویرانی میل کند.
این جا برای جویندگانِ نجات،
تنها راهِ باقی...
می خندی و می گویی: بی وفایی و محبت نداری!
می خندم و می گویم: این وصله ها به ما نمی چسبد!
تاریکی ها اندک روشناییِ به جا مانده را، ناشیانه می بلعیدند.
آرامش در جوّی ناپایدار بود؛ رخت می بست و جایش را با نگرانی عوض می کرد.
عشق در میانِ ما غریبه و غرورش شکسته بود،
فکر فرار را به عمل تبدیل می کرد و تنفر به ریشِ ما می...
جمعه ها اما
عقربه ها بی رحم اند!
محکوم به سکوت می شوی
و در زندانِ دلتنگی حبس.
گویا راه نجاتی نیست!
باید با جیره ی خاطرات،
ثانیه ها را پشت سر بگذاری
و دم نزنی...
زندگی می کنم؛
حتی اگر از من، چیزی جز یک قلب که با شورِ عشق می تپد نمانده باشد.
حتی اگر نفس هایم در تنگنا باشند و راهِ نجات را به سختی پیدا کنند.
زندگی را انتخاب می کنم؛
حتی اگر زانوهایم گاهی به زمین اصابت کنند و مشت های...
یک آدم هر چقدر هم قوی باشد؛
گاهی نیاز دارد بشنود،
هنوز به دردِ کاری می خورد،
هنوز برای زندگی کنارِ دیگران کافی هست.
گه گاهی
لبخندی نثارِ دیگران کنید و بگویید:
تو زیبایی، بی نظیری، فوق العاده ای!
خط بکشید روی غرورِ لعنتی تان.
اصلا نترسید،
هیچ چیزی از...
خیلی وقت است
که همدیگر را گم کرده ایم،
عصبی تر از گذشته شده ایم
و به همدیگر رحم نمی کنیم!
چه بر سرمان آمده است؟
کاش کمی به روابط مان فکر کنیم!
کاش کمی بیشتر
نگرانِ فاصله ای که بین قلب ها افتاده است؛
باشیم!