تمام عمر منی، لحظه های سرشارم چقدر ساده بگویم که دوستت دارم تو اتفاقِ عجیبی در آسمانِ دلم به تنگنای کدامین ستاره بیمارم به ابر گفته ام ای عشق، بغض دریا باش به طعنه گفت:چه می پرسی از دل زارم؟ هزار رازِ نگفته است در سکوت شما هزار قلب شکسته...
گاهی بهار دیدن و گاهی، ندیدن است اردیبهشت، خسته از آلالهِ چیدن است آن باغ آرزو، که تو دیدی! تمام شد باد بهار، خسته ی در خود، وزیدن است دلخوش به آن کبوترِ بی آشیان مباش هر گوشه ای نشست ،به فکر پریدن است با چشمِ خود خیانتِ معشوق دیده...