متن راز طبیعت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات راز طبیعت
آرام گرفته بودم
در آغوشِ شب،
در سکوتی مرموز،
که نالههای زمین
خواب را از چشمانم ربود.
مه،
چون شبحی بر شانهی کوه خمیده بود،
و نسیم،
حرفهایی را که خاک سالها پنهان کرده بود،
در گوشم میریخت.
برگها
از دردِ ریشهها نجوا میکردند،
و رودخانه،
سنگها را
با لالاییِ...
حسن سهرابی
در حال بارگذاری...