متن رگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رگ
دستانم
رودخانهای بیقرار
بر کوههای تنت جاریست
هر پستی، دره ای
هر بلندی، قله ای بیانتها
و من،
چونان ماهیِ بیخواب
در جستوجوی جرعهای نور
آب را مینوشم
از رگهای ستاره
که در پوستت میدرخشند
احمد کمائی
خون در رگ هایم برای گفتن
《 بمان 》
چنان حرکت میکنند ک اگر خراشی کوچک روی پوستم ایجاد شود تمام خون داخل رگ هایم همچون فواره به بیرون میپاچد...
در حال بارگذاری...