متن زن مدرن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زن مدرن
                    
                    
                    پردهها افتادهاند
صحنه، روشنتر از همیشه
نورافکنها بر تنِ سایهها می کوبند 
گوش کن به زمزمهیِ  (تو زیبایی) 
که در آن
( تو کافی نیستی) نقاب بسته 
ببین ( انتخاب آزاد را) 
زنجیری از جنسِ ابریشم 
هر تار
پلکانی به سویِ بلندپروازی
هر پله
تلهیِ تلو تلویِ پنهان
دستهایِ نامرئی...
                
                    
                    
                    او زن بود...
نه بافتهای از تار و پودِ ناز...
بلکه تنی که لباسش، بندِ تبعیض بود  
و زخمهایش...  
برگههای امضاشدهی جامعهای که  
تنِ زن را ملکِ خاموشی میخواست.
سینههایش، نه مظهر زنانگی،  
که میدان مینِ نگاههای قضاوتگر شده بودند...  
و سیم خاردار،  
فقط لباس نبود...
قابِ قانونِ نانوشتهای بود...