سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
من اهل گلایه نیستمدوستت دارم و این مشکلِ من استاما عزیزتو که مرا دوست نداشتیچرا آن همه جملاتِ دلبرانه رابه گوشِ عاشقم می خواندی!؟...
"خوشبختی" لَم داده بر روی منحنی کوچکِ لبخندت!...
تو راشبیه شب دوستمی دارمتیکدست، یکرنگ، بی صدا، تنهاو البتهبی پایان،بی پایان،...
تو را از میانِ همه سَوا کرده امدر دنیایی که آدم هایشدَرهم عاشق می شوند!...
شاید هم جنسِ دلِ منمرغوب نیست ...که انقدر زود به زودبرایت تنگ می شود!...
دوست داشتنتدلی زنانهاحساس لطیفِ دخترانهعزمی مردانهوشیطنتی کودکانهمی خواهدمن برایِ داشتنتباید تمامِ نقش های دنیا رابلد باشممرد باشمزن باشمدختر باشمکودک باشم......
زیرکانه دل بُریدیاحمقانه مُرده ام!...
نمی دانم، چگونه یک زنمی تواند، این همه قوی باشدتا از پسِ دوست داشته نشدنبر بیاید...!...