پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
درد ِ دل عاشقانه دارم هستی ؟در دل هوس ِترانه دارم هستی ؟یک بوسه برای عید پیشم داریچون آتشم و زبانه دارم هستی ؟...
با آن که همیشه با دلم ،همدردی دیوانه ی عشق و انتظارم کردی بر پنجره های کوچک خانه ی ما گل چیده شده ردیف، تا برگردی...
در آتش یک ترانه می کُشت مراهر روز به یک بهانه می کُشت مرااول به نگاه زنده می کرد آن گاهبا خنده ی عاشقانه می کُشت مرا...
با وسوسه در نگاه تو حل شده ام در بوسه ی گاه گاه تو حل شده ام آغوش به خاطرت گشودم ای عشق برگرد! که در گناه تو حل شده ام...