من چشمانی که تو را دوست دارند را دیدم نمیدانم چرا از خودم به این مرحله رسیدم دستان تو شیرینی از سیب برایم آوردند منی که به گناه در این در و پنجره آمده ام باز هم در این شب تیره، در انتظار تو هستم بیا و به یادگار شبهای...