سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
در تولد ها شادی ها شمع بگیرانیمچرا بمیرانیم؟!زیبایی جشن ها به روشنی ست...
من چشمانی که تو را دوست دارند را دیدمنمیدانم چرا از خودم به این مرحله رسیدمدستان تو شیرینی از سیب برایم آوردندمنی که به گناه در این در و پنجره آمده امباز هم در این شب تیره، در انتظار تو هستمبیا و به یادگار شبهای بی خواب با من بمانچشمان تو ستاره هایی که روشنیم را فرا می خواندوجود تو در قلبم، شعله ی عشق را از نور می چیندبه تو نیاز دارم در این شبگردی و تنهاییاز گرفتاری شب، با تو به رهایی روشنی آمده ام...
چقدر روشنی خوبستچقدر روشنی خوبستو من چقدر دلم میخواهدکه یحیییک چارچرخه داشته باشدو یک چراغ زنبوریو من چقدر دلم میخواهدکه روی چارچرخه ی یحیی میان هندوانه ها و خربزه هابنشینمو دور میدان محمدیه بچرخمآخ چقدر دور میدان چرخیدن خوبست......
صدای هوی هوی باد ته مانده ی خاطراتِ سرم را تکان می دهد...خورشید مدام زیر ابرهای سرگردانی که اینطرف و آنطرف پرتاب می شوند. پنهان می شود.سرم به سمت آسمان برای درد و دلِ کودکانه کج می شود. انبوهی از سوال ها درون مغزم بی نظم رژه می روند. راستی تو کی بود که خانه را ترک کردی؟ ابرهای سیاه ِ مزاحم دقیقا از چه زمانی خورشید را بلعیدند. این روزها روشنی را رها کرده امخودم را به دست تاریکی مطلق سپرده ام بعد از رفتنت چراغِ آسمانم را خاموش کرد...
از نور به روشنی، از سایه به تاریکی، از بامداد به سپیده، میرسمتنها از توست که بازهم به تو میرسمتو مرکز پرگارِ عالمی و من دایره ای که دیوانه وار به دور تو میگردد...
شاید لازمه یه مسیر طولانی رو طی کنی تا بفهمی یه فاصله هایی رو نمیشه با قدم برداشتن کم کرد،مثل فانوس هایی که کفافِ تاریکیِ بعضی شب ها رو نمیده.روشنی تو نگاهِ آدمهنزدیکی تو دل...
یلدا پیامبریست که بشارتش:کوتاه شدن شبهای دلتنگیآیین اش:ایمان به روز و روشنیو ایجازشبرف و باران و شادمانی استپیشاپیش یلدا مبارک...
ای رودِ عطرافشان و خوشبومی آیی از آن جنگلِ کاج، گُل های آن کوهدر خود نشانِ راستی و روشنی را می کشانیهر روز خورشیدِ سحر در تو روان استهر شب برای ماه شعری می سراییتو شادیِ روحِ خداییاز آسمان ها آمدی، از قلّه ی کوهبا خود نشاط و زندگی رااز مرزِ شب ها می بری تا سینه ی دشتتا وقتِ گُلگشتبا بادها می خوانی از دورآوازی از نورآوایی از شورچون قایقی بر چینِ دریا می نشینیگهواره ی خود را به دریا می نشانیدر ساحلِ هور...
از بس دلش دریاست، بغضمرا که فهمیدوا کرد سمت روشنی دروازهاش را......
هر چه از روشنی و سرخی داریمبرداریم کنار هم بنشینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی هایلدایتان رویاییروزهایتتان پر فروغشبهایتان ستاره بارانیلدا مبارک...
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریمکنار هم بنشینیمو بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی هایلدایتان رویاییروزهایتان پر فروغشبهایتان ستاره باران . . ....
دخترمزندگی من!سوسوی امید در منروشنی منمن می توانم هرکاری انجام دهمبله، هرکاریفقط برای تو!...
فرشته دوست داشتنی منتو یکی از زیباترین معجزات زندگیام هستییکی از بزرگترین شادیهایی که من تاکنون درک کردهامو یکی از دلایلی که روشنی و خنده و شادی بیشتری در جهانم وجود دارددوستت دارم دختر کوچولوی عزیزم...