چو رقاصه قاصدکی در لبخند باد بلور سایه ای از بغض خفته یک فریاد صاعقه ای پژمان کرده تن گلبرگ نقطه اغارین شرح سوز ناک تگرگ قافله ای شب رو زیر نور مهتاب چهره ای اراسته لیک در پس نقاب بید لرزانی دستخوش پوز خند طوفان حکایتی نانوشته از شیطنت...