متن شاعرانه غم انگیز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعرانه غم انگیز
مراشوراست ونشاط وتنهایی
و لبخندهای گمشده
درهمین نزدیکی شهر گریه ها
درشهر ی که هرشبش گویی هزار و یک شب است
و رنگین کمانی از آشوب دلها و رقص شاه پرکهای رقصان خیال
خواهش های شبانه ام نیازمن است در اندیشه تو با یک دنیای ممنوعه
بخت خوش ، رؤیای من ، خواب بود
ماه در آغوشِ مه ، نایاب بود
چشم بستم ، شب شکفت ، بیصدا
صبح اما باز هم در خواب بود
گویی تمام دریاهای جهان به چشمان تو میریزند
و من آخرین غرقه ی این اقیانوس آبی ام…
کلمه...
کلمه...
کلمه...
گاهی شعر نمی آید
بگذار سیر ببینمت...
میروی ، چون زلزله خانه خرابم میکنی
مثل شمع بزم غم هر لحظه آبم میکنی
ای دهانت خمره و لبهای من جام شراب
با خودم گفتم مرا غرق شرابم میکنی
در خیالم بود در مهمانی آغوش خود
روی دستانت شبی آرام خوابم میکنی
مانده ام درحسرت گرمای احساست چرا
باز،هم...
چو رقاصه قاصدکی در لبخند باد
بلور سایه ای از بغض خفته یک فریاد
صاعقه ای پژمان کرده تن گلبرگ
نقطه اغارین شرح سوز ناک تگرگ
قافله ای شب رو زیر نور مهتاب
چهره ای اراسته لیک در پس نقاب
بید لرزانی دستخوش پوز خند طوفان
حکایتی نانوشته از شیطنت...
چگونه سر کنم لحظه لحظههای خود را
نزدیکم اما خیلی دور، ای مردم شهر
هر زندهای یک قصه، قصهام گنگ و ناشناخته
کلمات میرقصند، در دلم، مانند یک رویا
به هر گوشهای میروم، خاطرات شگفت
بوی عشق و مهربانی در هوای سردم بماند
چشمانم را میبندم، تو را در ذهن...
خانهای ساخت دلم، در گذرِ سیلِ مهیب
خانه، ویران شد از این، خیزشِ طوفانیِ من
دلم هوای بارانی می خواهد عشق ورزیدن و ب نفس افتادن..
چقدررویا می بافم برای تو وخودم
رویای مسیر جاده
و یک سبد شعر عاشقانه
تا درزیر تک درخت عاشقی که از معشوقش دورمانده،سر بر زانوانت بگذارم و همه را بخوانم برایت
تا که شاید دل خدا به درد آید و نمیدانم که چه بگویم
که شاید دارم از نرسیدن به...