دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
عصر جمعه دختری ست که:دلتنگ می شود، غروب می گیردبغض می کند، شفق می شودمی گرید و گیسو می افشاندباران بهاری نازل می شودشب با بستن چشم هایشخورشید را خاموش و برای دیدن \صبح وصال\ به رویا می رود...ارس آرامی...