قرار ما به بهاری چو گلستان باشد که واژه در نفس باد، غزلخوان باشد همان دیاری که از عطر سخن لبریز است ز حرفهای زمینخورده، گلستان باشد گره زنیم به سبزه، دست در آغوش بهار که این نسیم به شادی، نوسان باشد ز زیر چشم تو شعری به طرب آغازد...