قاسم آمد به میدان در دستش تیغ اجل چون طوفان مجتبی در رزم جنگ جمل
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت میرود میدان
وای از غم هجران و/ازدرد پریشانی ای نجمه بزن ناله/قاسم شده قربانی این طفل دلاور/گردیده زمینگیر از ضربه ی سنگ و/سرنیزه و شمشیر واویلا واویلا...
به راه دین از تن و از سر گذشتی/ز قاسم و عباس و اکبر گذشتی اگر چه در خون بودی آخرین ساعات/به زیر تیغ و نیزه کردی مناجات مُجیب المضطر/چو لاله پرپر/شهید بی سر/غریب مادر حسین ِ مظلوم..
روی تل بودم و دیدم که چه تنها شدهای نیزه دیدم که به دستان غریبت مانده همه رفتند، همه ... قاسم و عباس و علی نه برای تو زهیرت، نه حبیبت مانده