من آن کوهم که اشک میریزد و رود می شود رود عشقم که با سنگ به تو مسدود می شود در کاخ ویران دلم قصر و عمارت می زنی شاه عشقم که با کیش به تو محدود می شود ای آنکه وقتی میشوم تنها به تو فکر میکنم من ماهی...