متن دغدغه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دغدغه
من آن کوهم که اشک میریزد و رود می شود
رود عشقم که با سنگ به تو مسدود می شود
در کاخ ویران دلم قصر و عمارت می زنی
شاه عشقم که با کیش به تو محدود می شود
ای آنکه وقتی میشوم تنها به تو فکر میکنم
من ماهی...
دلم میخواهد بروم
جایش را نمی دانم
فقط میخواهم از حالی ک در این زمان دارم دور شوم
حالی ک فهمیدنش برای خودم هم نا ممکن است
دلم دور شدن می خواهد
از شلوغی
از دغدغه
از آدم ها
دلم رفتن می خواهد
یک رفتن طولانی
نمکین می بود خنده هایت اگر اشک هایت را کمی شیرین تر کنی
نفس ها می گذرد از ترفند گرد و خاک نرفته در چشم ،برای شستن تمام دغدغه های دلت
و تو چه می دانی که خوزستان چشم هایت به رغبت مالچ نمی خواهند
و چه فایده اگر مالچ...
می دانی رفیق
دلم برای کودکی هایمان تنگ شده ،
همان زمان که بزرگترین دغدغه ی زندگیمان
ترک خوردن لاک ناخن هایمان بود.
حسرت هایمان در انجام ندادن تکالیف مدرسه خلاصه می شد.
در میان بازی های روزگار بزرگ شدیم و نفهمیدیم کی حسرت هایمان هم با ما بزرگتر شدند....