متن محمد خوش بین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محمد خوش بین
وقتی تو می آیی خیابان دلپذیر است
پهلو به پهلو این درختان دلپذیر است
تو که باشی ابرها هم عاشقت هستند
بارقص موهای تو باران دلپذیر است
گل من ! مثل گل ها تو قدم بر می داری
به پایت کفش ها دو گلدان دلپذیر است
خورشید گونه از هوایم...
قلبم به درد آمده باز میان گیر و دار شب
بیا که با تو بشکند سکوت ماندگار شب
قامتت سرو رعناست ناز کم کن عشق والا
بیا که نور تو دهد پایان بر اعتبار شب
بیا که با صدای تو می شکند سکوت شب
تا آخرین نفس زدم قرعه در...
شب
قلبم به درد آمده باز ، میان گیر و دار شب
بیا که با تو بشکند ، سکوت درماندگار شب
ای قامت سرو رعنا ، ناز کم کن عشق والا
بیا که نورت می دهد ، پایان بر اعتبار شب
بیا که با صدای تو ، می شکند سکوت...
خنده هایم عجیب تب دارند
سدی از گریه در عقب دارند
همه شب اگر به شعر می کوبد
از رنج و غمش به یار میگوید
چون او را بی قرار می بیند
هنوزهم در انتظار می بیند
چندی ست اظطراب هم دارد
با اینکه قرص خواب هم دارد
در این...
در نوبتی دوباره دلم را مرور خواهم کرد
از غم به هر بهانه ممکن عبور خواهم کرد
حتی اگر تمام راه ها مسدود باشد
آسمانی دیگر راهی دیگر جور خواهم کرد
دوباره بهار زندگی سبز خواهد شد
که با هر شکوفه اش حس غرور خواهم کرد
تمام دیروزهای تلخ با...
چشمان سیاه تو مرا می برد
آن نگاه تو خواب مرا می برد
وقتی که آه میکشد لبهای تو
پس لرزه ی آهت مرا می برد
تا که رسد ساعت دیدار تو
ساعت و عقربه مرا می برد
از رهبری دشمنان دیگر کشور نمی ماند
از سرباز بی رهبر سری سنگر نمی ماند
شاید قصه همین است سرباز سرباز است
در گیر و دار و گفتگوی رهبران مست
سرباز باید سر دهد رهبر بیاساید
همیشه مادر بچه را رهبر نمی زاید
مادر قضا این است وقتی سرباز میزایی...
برای دیدنت ای یار دوباره بزم به پا کردم
که از عشقت میان موج چشمانت شنا کردم
بلور گردنت ای ماه ربوده عقل و هوش من
زلیخای وجودم را ز دیدارت فنا کردم
چه تنها میشود این دل نباشی در کنار من
که رفتی من شکایت های تو باد صبا...
باز آمده چنگیز و ، تو کشور بی لشگر
گرفته از جهل تو صدها نیزه و خنجر
چنگیز های امروز هر روز می ریزند
خون هزاران جوان با رسانه و خبر
شک میکنم گاهی به عاقل بودنم وقتی
می ریزد از هر سو خبر با سنگ زور و زر
تب...
دلم خیال روی تو لحظه به لحظه میکند
نقس نفس به یاد تو هوا به سینه میکند
تنها چراغ روشن شب های تاریکم تویی
ای نازنین احساس آفتابی دنیایم تویی
می شود باز هم تو را گاهی نگاهت بکنم
می گذاری این چنین گاهی عبادت بکنم
یا پیش من تا...
برای جوشش یک شعر کوتاه بمان
حداقل عاشق تا نیمه این راه بمان
بی تو زندگی برای من ممکن نیست
ای عشق آه نکش آه نرو ، آه بمان
امروز مثل دیروز حالم خراب می گذرد
این حال خراب من با اظطراب می گذرد
لحظه های بدون تو پر از اظطراب است
این همه اظطرابم بدون شراب می گذرد
هی روزها شب و هی شب ها روز می شود
شمرده ام همه را با حساب و کتاب می گذرد...
امروز مثل دیروز حال ام خراب می گذرد
این حال خراب هم با اظطراب می گذرد
لحظه های بدون تو پر از اظطراب است
این همه اظطرابم بدون شراب می گذرد
روزها شب می شود شبم روز می شود
شمردم روزها با حساب و کتاب می گذرد
چشم هایت برای...
در لحظه دیدار تو یک حادثه عالی بود
حیف که جای تو در زندگی ام خالی بود
زندگی بدون تو غم شدن اش حتمی بود
با تو ولی بر همه غم های دلم ختمی بود
آه از نفسی سینه تفدیده که درگیرم کرد
آه از این بی تو نشستن ها...
به رنگ آسمان چشمان نازت ساده می بینم
خدا هر آنچه زیبایی ست برایت داده می بینم
آه از این نفسی که در سینه درگیر تو شد
نفس نفس هوای تو در سینه مانده می بینم
هیچ میدانی نغز آهنگ قدم های تو را
تکو تک تک تکو تک تک...
چشمان ناز تو را به رنگ آسمان ساده می بینم
خدا هر آنچه زیبایی ست برایت داده می بینم
تو آنقدر زیبایی که زیبایی تو را حد نیست
تو را ای دختر زیبا خیلی فوق العاده می بینم
تو هیچ میدانی صدای نغز آهنگ قدم هایت
تکو تک تک تکو...
دلم خیال دیدنت لحظه به لحظه میکند
ببین که آرزوی تو لحظه به لحظه میکند
کودکِ بیقرار دل میتپد در هر طپشی
خواهش دیدار تو را لحظه به لحظه میکند
بار دیگر همصدا شدن زنگ ها با مرگ
ماه رفت و باز آرزوی پلنگ ها با مرگ
یک جرأتی می خواهد از جنس خلیج
مثل رو به رو شدن نهنگ ها با مرگ
مثل غزل آلا که سر به سنگ می کوبد
سود می برد از نسبت سنگ ها با...
مرا عشقم صدا کن تا بریزم عشق سراپایت
مرا آن نیمه دیگر بدان بر روح تنهایت
که مست در کوچه یادت هم اکنون سخت ویرانم
کمک کن عاشقت اکنون رها گردد ز غمهایت
به یادت پرسه خواهم زد غریبانه در این شب ها
کمک کن یک شبح باشم درون غار...
بار دیگر دل شکست غم های دل از حد گذشت
این همه سال انتظارت بر دلم چه بد گذشت
هیچ کس از شانه هایم باری از غم بر نداشت
هر که آمد مثل آهنگ غم به تکرارم گذاشت
اشک ریختم باران شود گریان تماشایت کنم
کاش بودی در کنارم خندان...
فصل پاییز آمده ست قرص دل ماه کجاست ؟
در بر مجنون مست لیلای دل خواه کجاست ؟
خون به دل ماه نکنید نبض ماه می شکند
در این سقوط عاشقی بگو بلور آه کجاست ؟
در ره عشق جان میدهی جانت کجاست تا بدهی
حلقه به حلقه میزنی دارت...
دوباره پاییز آمده قرص دل ماه کجاست ؟
برای مجنون زمان لیلای دلداده کجاست ؟
خون به دل ماه نکنید نبض ماه می شکند
در این سکوت عاشقی بگو بلور آه کجاست ؟
در ره عشق جان میدهی جانت کجاست تا بدهی
حلقه به حلقه میزنی دار تو روی چاه...