متن خنجر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خنجر
او به قلبم خنجر خود را فرو می کرد و من
مضطرب بودم مبادا دست او زخمی شود
شیدا صیادیپور
از شاعران برجسته کشوری که متولد 1377 می باشد و بر خلاف جوان بودنش اشعار پخته و قابل تاملی می سراید
نیامد خم به ابرویم ز خنجر های بیگانه
ولی تا پای مرگ رفتم به لطف آشنایانم
تن
بیرق آرزوهایِ بر باد ،
من
تابوتِ هزار عقده یِ پنهان،
تنِ من
خنجری است زهرآلود
نشسته
به قلبِ امید .
ای آنکه دل را برده ای جان را ببر در راه خود
تنهای تنها مانده ای ما را ببر همراه خود
شعر تو گر طغیان کند اعجاز موسی میکند
در مسیر گردش اش باشم مدارا می کند
آتش بگیرد خنجرم خون بربزد از جگرم
آقا تو را گم کرده ام...
دردا ز تو هیچ اثر از مهر و وفا نیست
در دل سنگ تو جزء جور و جفا نیست
محنونم و در کوی تو افسرده و حیران
از تو هنری غیر شکستاندن دل ها نیست
تو ای تلفیق خنجر و خون و زیبایی
خوب رویان را چنین راه و روش...
دلم دیوانه شد دیوانه شد دیوانه دیوانه
توکه رفتی شکستم من بریدم دل زکاشانه
دراین غربت چه تنهایم فقط یادت مراباقیست
مرامست ورها کردی شکستی جام و پیمانه
نبودت بردل شیدای من ؛ چون زخم خنجرشد
تو چون شمعی فروزانی منم ان خسته پروانه
تو رفتی و امید من چو...