ای بی تو دل تنگم شب گرد در خیابان ها
چشمان پر از اشک ام مانده زیر باران ها
راه بسته و پل بسته هر دو پای من خسته
در بستری مسدودم با یورش توفان ها
ای عشق مددی کن خود بر آبروی شعرت
با زمزمه ای از عشق در جمع پریشان ها
باز از سر شب تا صبح با خیال تو همراهم
با عشق تو شد معنا مجنون در بیابان ها
می سوزم و می بازم با یاد تو می سازم
یک قصه تلخ از عشق بی تو زیر باران ها
ZibaMatn.IR