(مسلخ ظلم) درین زمانه که کس را به کس وفایی نیست به وقت حادثه هم، چشم اعتنایی نیست چگونه دم نزنم با دلی ز لجّهی خون ازین زمانه که جز رنج و بیوفایی نیست نه یارِ همره و همدل، نه غمگسار شفیق که گر ز غصه بمیری، گرهگشایی نیست نشسته...