مسلخ ظلم درین زمانه که کس...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

(مسلخ ظلم)

‌درین زمانه که کس را به کس وفایی نیست
به وقت حادثه هم، چشم اعتنایی نیست

چگونه دم نزنم با دلی ز لجّه‌ی خون
ازین زمانه که جز رنج و بیوفایی نیست

نه یارِ همره و همدل، نه غمگسار شفیق
که گر ز غصه بمیری، گره‌گشایی نیست

نشسته گَرد کدورت به شیشه‌ی دل‌ها
دلی که زنگ پذیرد برآن جلایی نیست

درخت عاطفه خشکید، از سَموم ستم
گلی به باغ و گلستان آشنایی نیست

دلی که بود به سینه، عطوف و نرم چو موم
شده‌‌است سنگ و دریغا که دلربایی نیست

لباس زهد به تن کرده ظالم از تزویر
شرافتی بخدا در چنین ردایی نیست

به تنگ آمده دل، از مواعظ موهوم
فسوس و آه، که جز دکّه‌ی ریایی نیست

ز ساده‌لوحیِ‌مان گول ناکسان خوردیم
که از کمند مکافات‌‌ِمان، رهایی نیست

به غفلتیم و متاع وطن به غارت رفت 
دریغ و درد که از دزد، ردّپایی نیست

به شب نشسته وطن از سیاهکاری ها
مَرام و مَسلک خفاش، روشنایی نیست

ز حاکمی که بوَد غافل از معیشت خلق
امیدِ مرحمت و لطف و اعتنایی نیست

به کشوری که بوَد هرج و مرج و استبداد
به جز تورم و اندوه، اعتلایی نیست

ز فرط این‌ همه عِصیان و ناگواری ها
خدانکرده گمان می‌کنم خدایی نیست

ولی چو خویش نهادیم سر به مسلخ ظلم
گناهکار، خودیم و جز این جزایی نیست

تقاص کرده‌ی خود را به عینه پردازیم
اگرچه جان گرامی بوَد، بهایی نیست

به روزگار گذشته، نظر نما و ببین :
که عمر ظلم بوَد کوته و بقایی نیست

کشیده سر به فلک، کاخ ظلم اگر امروز
ولی همیشه به پا این‌چنین بنایی نیست

ز جام دلکش (ساقی) پیاله‌ای بطلب
که جز خرابی و مستی، دگر دوایی نیست‌

سید محمدرضا شمس (ساقی)
ZibaMatn.IR
سید محمدرضا شمس (ساقی)
ارسال شده توسط
ارسال متن