چهارشنبه , ۲۱ شهریور ۱۴۰۳
در این تاریکی مطلق به دنبال طلوع می گردم با چراغی خاموش.آریا ابراهیمی...
آدم هایِ بی تفاوت ، همیشه ، بی تفاوت نبوده اند !روزی ، جایی ، برایِ کسی ، تمامِ احساسشان را گذاشته اند و ندیده ،حرف هایشان را زده اند و نشنیده ،آنقدر که به مرزِ بی حسیِ مطلق رسیده اندجایی که حتی خودشان را یادشان نیست ،جایی که دیگر ، حرفی برایِ گفتن ندارند !بی توجهی ، آدم ها را بی توجه می کند ،حتی به خودشان !و این یعنی یک فرو پاشیِ مزمن ،یعنی ؛ یک مرگِ تدریجی ... ....
تو خوبِ مطلقی!من خوبها را با تو میسنجم ......
تعریفِ هر کسی از خوشبختی متفاوته...اما به نظرم خوشبختی یعنی داشتنِ آرامش و حالِ خوبِ مطلق!؛کنارِ همونایی که بلدن بی وقفه خوب باشن و اونو به ما هم یاد میدن...اینکه کجا و کنارِ چه کسی این حسو دارید، نمیدونم...اما به هیچ وجه از دستش ندید!نه اون حسو، نه اون آدمو...تو بهترین هدیه ای بودی که خدا به من داد و اینو ممنونم ازش...تولدت مبارک آرامشم...