چو آفتاب نگر، گر جهان پر از شب شد که نور ز چشم تو خاست نه گذر ز غم شد دل از غبار غم شُست، به بادهی امید که هر که مستِ امید است، زندهدل حق شد. به هر حق ز دنیا، اگر رهی داری به شوق رب بنگر، که...
تو از ذاریات و طور و کنعان مرا مپرس ألنّـجـم و قـمـر و راز رحـمان مـرا مپرس تا واقعه حـدید و مجــادل نخـوانده ام از حشر و ممتحن و میـزان مرا مپرس