میگویی جدا شده ایم و حالمان خوب است میگویی زیاد هم بد نیست که نیستیم باهم تو دل به کس دیگری داده ای و نمیدانی من به جز تو در این دنیا هیچکسی را نمیخواهم
ای کاش ماهی ای بودم توی حوض شاخه گلی در بیابان پرنده ای روی شاخه ی یک درخت سنگ ریزه ای تهِ رودخانه یا قاصدکی میان دستان باد هر چیزی جز "انسان" هر چیزی که غم هیچوقت حوالی خیالش پرسه نزند
از من در مورد دیوانگی ام میپرسیدند: و من عکس دونفره مان را نشانشان میدادم که در آن ، " تو " کنار من نیستی...