دلا از آن شهر دوری کن در آن شهر کسی به یاد عشق نبود کسی به یاد ما شدن ،نبود خاموش کن چراغ شهر را ،دست از جستجو بردار و باور کن ، ناباوریت را
زبانم لال! اگر روزی نباشی من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟ نباشی تو اگر، ناباورانِ عشق می بینند که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم