گفتمش خورشید سر زد ماه من بیدار شو! گفت تا من برنخیزم ، کی برآید آفتاب؟!
صد بار گفتمش وسط حرف من نخند یکبار خنده کرد و... بیا عاشقش شدم
سرخی سیب لبت داد بهشتم بر باد سالیانیست که مثل پدرم در به دَرَم
عکسی که از موی ات درون آب می افتد دریاچه ای را هم پریشان می کند گاهی !
مکن بیگانگی با ما چو دانستی که از مایی..
نمایشنامه های شکسپیر خشن تر از فیلم صورت زخمی هستند.
مادر من سختی های زیادی بخاطر من کشید، اما فکر می کنم از تمام این سختی ها در زندگی لذت برده است.
موسیقی واسطه بین زندگی معنوی و جسمانی است.
چرا زنان برای مردان خیلی جذاب تر هستند، تا مردان برای زنان؟
زیبایی در نگاه اول بسیار عالی است؛ ولی چه کسی به آن نگاه می کند وقتی برای سه روز در خانه باشد؟
خداوند حقیقتا طرف کسانی است که برای عدالت اجتماعی تلاش می کنند.
استارباکس نمایانگر چیزی فراتر از فنجانی قهوه است.
من می خواهم تمام افکار خداوند را بدانم، بقیه همه اش فقط جزئیات هستند.
من در میان جوع و دلم جای دیگریست...
گر تو معلمم شوی، درس محبتم دهی جمعه به مکتب آیم و جان بکنم فدای تو
شَوَم محو سخن چینی آن چشمان زیبایت همیشه قهوه ام را در کنارت سرد مینوشم
رنگ به لبت مات و هراسان مانده چشم تو اینقدر تماشا دارد!
اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم برای دستهای تنگ، ایمانی نمی ماند
لذت شیرین خواب هر شبت مال خودت لطف کن بگذار من هر صبح بیدارت کنم
می گریزد صید از صیاد ، یارب از چه رو دایم از من می گریزد آن که صیاد منست؟
دشوارترین چیز درباره قدرت اعتماد این است که بسیار سخت به وجود می آید و بسیار آسان از بین می رود.
دوست از من پیش دشمن گفت و دشمن پیش دوست دوست با من دشمنی کرده است و دشمن دوستی _نظری
عاشق خود شدم از شدت کم رویی خویش بس که در فکر تو، با آینه تمرین کردم...!
میرسد هفتاد پشت ما به مجنون بی گمان در ره دیوانگی پیشی گرفتیم از پدر