وقتی پدر خسته میآمد سمت خانه وقتی که شاکی بود از دست زمانه وقتی به دستش بار سنگین داشت، مادر ـ یک "یا علی" میگفت از دل ، عاشقانه عطر خوش نامت که میپیچید در باد در سجده میافتاد گل هم بی بهانه دست پر از مهرت همیشه بر سرم...