پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اه ..داغی به سینه مهمان است تب این داغ سخت و سوزان استرنج و درد و غمم فراوان استآخر این قصه شرح هجران استپدر خوب من کجا رفتی؟پر پرواز، تا که وا کردیمرغ جان را زتن رها کردیقصد معراج تا خدا کردی!! عیش و نوش مرا عزا کردی. پدر خوب من کجا رفتی؟خانه بی تو چقدر غمگین استدرد هجرت عجیب سنگین استبعد ازاین مرهم غمم این است.قاب عکسی. که باتو تزئین استپدر خوب من کجا رفتی؟ای تو پیوسته با خداوندتکن دعایی برای فرزند...
خنده بر لبهای نرگس شد حرامروزهایش تیره چون شبها مدام تلخ شد شیرینی روز پدر زهر شد دنیای او دائم به کامبانوی کاشانی اعظم کلیابی...