غیبت ماه دیده ای درد فراق اسمان نشسته است بر دلش غم به نشان چهره اش قامت ماه برده است قافله در محو غیاب غرق قدم غربت اوست غیر غیاب روی او غربت چهره غرق اوست
قامت عشق تو اگر قلب مرا صدا زند قافله بر پا میکند قاصد مهتاب غزل قصه اگر قامت توست قاصدکم غرق شده قبله گهت را بنما غربت کمی سخت شده