متن عشق سوزان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق سوزان
فـقط یک لحظـہ از تو בور گشتن،
جهانم را کنـב غرق تمناے حضورت.
مثل همین چایی که لبریز،است ولب سوز است
گرم است آغوشت برایم مثل آن روز است
با تو تمام روزهایم تازه میگردد
از بس هوای بودنت همواره نوروز است
بر زاغ سپردم سَرِ کارت باشد
هر لحظه و هر جا به مدارت باشد
من غیرتیام! خود تَهِ این قصه بخوان!
هابیل اگر باز کنارت باشد! ...
دلتنگ توام خط بزن این فاصله هارا
دنبال تو گشتم همه ی قافله هارا
زخمی که به دل دارم از این فاصله قدری ست
کز یاد ببردم همه ی آبله هارا
ازچلچله ها بسکه سراغ تو گرفتم
مجنون تو کردم همه ی چلچله هارا
با سلسله ی موی تو شاعر...
با نگاهت دل را به چشـمانت مهـمان کن،
هـوای جان را با لبخند زیبایت بهـاران کن
چون نسیمی تنم را دربند تنت زندان کن،
تـنِ بیـمارِ مــرا با گرمــای تنت درمـان کن!
سـخـنانت گـرانبـهاتـر از زعــفرانِ ایــرانیسـت،
لبانت انگورِ شیراز و خوردنِ شرابش ویرانیست!
مرا قلب ایست آکنـבہ از عشق تو.
امین غلامی (شاعر کوچک)
نتپد کنار کسی آن قلب که از عشق تو ضربان گرفت
آرام نگیرد کنار کسی آن تن که از نفس تو جان گرفت
تمام جانم בلتنگ בیـבار توست.
در من شکوفا کرده ای بی تاب بودن را
نیلوفری در مسلخِ مرداب بودن را
کابوسِ بی تو بودنم بر جانم افتاده ست
از من بگیر این تلخیِ در خواب بودن را
سرگیجه هایی که از عشقت یادگاری ماند
آموخت بر دنیای من گرداب بودن را
بوسیدمت دیوانه وار امّا...
چشمهای مست او،
کل جهانم را به یغما برده اند.
خبرت هست..،
که معشوق منِ عاشق دیوانه دلی.
گر چه رفتی از برم در خون من جاری شدی
چون نفس ،همسایهٔ دیوارِ تنگِ سینه ام
عشقم یادِ تو مثل شعلهای سوزان در دل شب،
که حتی مرگ هم نمیتونه خاموشش کنه.
"عشقم تو در آغوشی دیگری هستی،ولی عشق تو همچنان در دل من میسوزد، مانند شعلهای که هیچگاه خاموش نمیشود."
"از عشق توآشوب دل به پا شد، که در هر ضربان قلبم، دنیایی از التهاب و شوق را به یادگار گذاشتی" 💔
عشق جانم
تشنه ام
به عطر نگاهت
که در هوای
این فاصله
خشکیدم💔
تب کردن من بوسه ی تو، هر دو بهانه است.
تا خام شویم دل به دل هم بسپاریم.
به تار موهایت قسم...
که هر بار روی پیشانیات میلغزند،
تمام جهان در من فرو میریزد.
دستت روی تنم کشیده میشود و هر لمس، رگهایم را برق میاندازد.
چشمهایت نمیگذارند نگاه را بردارم، و نفسهایمان گره خوردهاند، زمان انگار ایستاده است.
لبهایمان نزدیک میشوند، اما هیچکس هنوز جرئت نمیکند تمام فاصله را پر کند.
هر حرکتت، هر لرزش دستت، بدنم را به آتش میکشد؛ تپش قلبم...
لبهای تو بهترین جایگاه است،
برای بوسه هایی از جنس دلتنگی.
میبرد قلب مرا،
چشمان تو با یک نگاه.
ز جهانم این بس،
که دو چشمان تو شوق نفس در تن ماست.