متن عشق سوزان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق سوزان
ازصدای نفس پنجره بیدارمیشوم
و ازصدای لوند بازیهای بوسه هایت
شیطنت میکند لبهایت با ادای بوسه
وشیطان رجیم میشود
سیب لبهایت را گاز میزنم
نبودنت را نمی خواهم باورکنم
بگذار تا ابد با کودک درون شیطانت زندگی کنم
بگذار تا همیشه را با خیال بودنت سرکنم
با خیال بودنت عاشق...
چشم تو چشم که نیست، بلای جان دل ماست.
سخت غرق نبودن تو گشته دل دیوانه ی ما.
من نوازشهای دستانِ تو با
سرخیِ گلبوسههای مهر را
دوست دارم، با نهانِ شورِ جان
همچنان، با شورشِ جانم، بمان
کی میشود لمس کنند، لبهای من چشم تو را.
وتو نمیدانی که یک دوستت دارم اززبانت شنیدن ، رگ و ریشه جانم را میلرزاند
و چه لذتی میدهد به جسم و روح و روانم و تو باز حرف خودت را تکرارکن که مگر به گفتن است
بلی دلبر دیوانه من روزی پی خواهی برد.
به جهنمم کشانده، لب داغ مست تو.
نیازمندم به یک آغوش، به یک بوسه، به یک تو.
مو پریشانی و من در به در موی پریشان توام.
میزند در سینه هر لحظه، نبض عشق تو.
مجنونِ «تو»، شد در تمامِ لحظههایش
لیلای شیداگشتهی احساسِ خسته
این التهابِ مانده در قلبِ پر از خون
لیلای دل را کرده بس شیدا و مجنون
༺ گرماے خانـہ از عشق ماבر شعلـہ ور مے شوב
شدم، در عشقِ تو، لیلای مجنون
شد احساسِ درونم، غرقهی خون
نمیخواهی بفهمی، هرگز این را
که میبارد دلم، در هجرت اکنون
تو را میخواهم؛
و با تک تک سلولهایم،
میسرایمت؛
و با صدای سکوت سینه،
آوازت میکنم...
مستانه کن آن، نرگسِ چشمانِ دل و
عاشق شو وُ با عشقِ دل از: من بِنِویس!
یک لحظه بگیر این، تپشِ نبضِ مرا
آتش شدماز: آتشِ گلخن بِنِویس!
به دیدار تو می آیم نه با پا با دو چشم دل.
مرا با آن سیه چشمان خود، میزبانی کن.
➷➷➷➷➷ ـבر اوج گرمای تابستاט نگاـہ سرבت تنم را به لرزه انداخت...
چه ها داری میان آن سیه چشمت.
که ویران کرده قلب عاشق ما را.
بی رخ ماه روی تو.
شب به چکار آیدم.
عشق تو آتش پنهان میان دل ماست.
آتش زده بر جانم
چشمان سیاه تو.