من و تو می دانیم زندگی آوازی است که به جان ها جاری است زندگی نغمه سازی است که در دست نوازشگر ما است
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
پدر باران امنیت است ! آغوشش بى دلهره ترین پناه گاه دنیاست...مگر داریم مثل پدر که نوازش هایش امنیت را میان موهایت و قلب نگرانت بکارد...و دلت قرص باشد که پشتِ این دست هاى نوازشگر هیچ خواسته اى در کمین نباشد..!آخر مگر داریم مثل پدر...!
لبخند را گم کردم در میان نگاهی که دیگر دستم بهش نمی رسد. موهایم سپید گشت در انتظار کسی که نوازشگر تار تارش بود