شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
نینا سنکویچ :آیا تا به حال قلبت به خاطر تمام شدن کتابى به درد آمده است؟ آیا شده تا مدت ها بعد از تمام کردن کتابى نویسنده اش همچنان در گوشَت نجوا کند...؟...
نینا سنکویچ :هر کسی یا باید خودش کنترل زندگی اش را در دست بگیرد ، یا مانندِ شاخه ای شکسته خود را به جریان آب بسپارد....
همیشه میشه تو گذشته یه لحظه ی قشنگ پیدا کردو به امید تکرارش به زندگی ادامه داد...
یه روز صبح چشمات رو باز می کنی و می بینی که یه نفر که همیشه بود دیگه نیستکسی که باهاش بزرگ شدی ،خندیدی، گریه کردی ،راه رفتی، کتاب خوندی برای همیشه رفته...نمی دونی چرا نمی دونی کجا باید دنبالش بگردی نمی دونی از کی باید سراغش رو بگیری فقط می دونی رفته...
نینا سنکویچ :بخشیدن شکل والایى از پذیرش استپذیرشِ اینکه زندگى عادلانه نیست..؛...
وقتی در سن رشد بودم، پدرم یک بار به من گفت: "دنبال خوشبختی نگرد؛ خود زندگی خوشبختی است." سال ها طول کشید تا معنی حرفش را بفهمم؛ ارزشِ یک زندگی زیسته شده؛ ارزش نابِ زندگی کردنتولستوی و مبل بنفش...
یگانه پاسخ به اندوه، زندگی کردن است. زندگی کردن همراه نظر داشتن به گذشته. به خاطر آوردن آنهایی که از دست داده ایم؛ و درعین حال، با امید و اشتیاق به جلو گام برداشتن و آن حس امیدواری و فرصت داشتن را از طریق محبت کردن، سخاوت مندی و همدردی انتقال دادن.- نینا سنکویچ- تولستوی و مبل بنفش...
نینا سنکویچ :بخشیدن شکل والایى از پذیرش استپذیرشِ اینکه زندگى عادلانه نیست ! تولستوی و مبل بنفش...