پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نینا سنکویچ :بخشیدن شکل والایى از پذیرش استپذیرشِ اینکه زندگى عادلانه نیست ! تولستوی و مبل بنفش...
گاهى براى ادامه زندگىبه دلایلی فراتر از روزمرگى هایت نیاز دارى،مثل دوست داشتن و دوست داشته شدنمثل بودن با کسى که دیدنشنفس هایت را به شماره مى اندازد،قلبت را مى لرزاند وهنگام بوسیدنشبا خیال راحت چشم هایت را مى بندىچون مى دانى هست و خواهد بود،زندگىتنها یک دلیل مى خواهدتا لبخند رابر لبانت جارى کند و آن عشق است......
رنگِ نگاهت را که عوض کنى ، قشنگى هاى زندگى را بهتر مى بینى !می توانى از خرده شادى هاى کوچک لبخندهاى ماندگار بسازى و خاطراتش را قاب بگیرى و به دیوار زندگى ات بیاویزی . مثلا در هواى مَلَسِ پاییز ، کودکانه با برگ های خشک و رنگارنگ شکلک بسازى و چاىِ داغ را زیر نم نم بارانش سر بکشى ! یا اصلا هیچ کدام اینها هم که نشد ، پاییز به تنهایى می تواند جورِ همه اینها را بکشد...یک جاى دنج و خلوت بنشینى و فقط شاهد زیبایى هاى پاییز باشى...!همینقدر کوچک...همینقدر ل...
تو در قلب منىآنجا که هر ثانیه صدایىدوست داشتنت را اعتراف مى کندآنقدر که تمام رگ هاى تنم مى دانندمنتو را زندگى مى کنم...
تمامِ اتفاقاتِ روى کره ى زمین،دلیل میخواهد جانم...از صبح که چشمانت را باز میکنىتا شب که روى هم میگذاریِشانباید دلیل داشته باشى...باور کن باید یک نفر باشد،که زندگى ات را به جریان بیاندازد...یک نفر که حدفاصلِ مبدا و مقصدهایت ،دلَش برایت هزار راه برود!آنها که یار ندارندزندگى نمیکنند،روزمرگى میکنند!...
عشقنام قبیله اى ستکه از تو در من زندگى مى کندو آوازهاى بومى عاشقانه اش رادر جغرافیاى کوچک تنم مى خواندتا تمام مرا در دنیاى تو آغاز کنددست من نیستاین قبیله مى خواهدمن عاشقت باشم .......
حالا که روى مریخ آب پیدا شده،کاش مریخ را مثل زمین به گند نکشند؛خیلى خوشگل، دو تا آدم حسابى را ببرند آن جا که بشوند آدم و حواى مریخ..ترجیحا معمار باشند !و فرزندانى تربیت کنند که یک دیگر را به جاى کشتن، ببخشند...دو نفرى که موسیقى بدانند و به برابرى جنسیتى معتقد باشند ..دو نفر که بى خوردن سیب، بى آن که نفرین شوند و نفرین شان پشت سر هزاران نسل بماند،مثل آدم بروند زندگى عاشقانه شان را شروع کنند و مریخى بسازند که کبوترهایش پیدا باشد و کم ...
تنها چیزى که میتوان با خود از دنیا برد جان است.جان باختن واژه اى بى معنى است در ستایش باختى بزرگ به نام زندگى......
هر صبح ...زندگى براى ادامه پیدا کردن،به دنبالِ بهانه می گردد و چه بهانه اى زیباتر از چشمانت ...!️️️...
براى "اتفاق خوب" زندگى ات منتظر باشهر قدر که لازم است!اصلاً هر روز خودت را براى اتفاق افتادنش آماده کن و هر لحظه دنبالش بگرد!روزى نرسد که اتفاق خوبت،لابه لاى مشکلات و مسائل روزمره گم شودو دیگر هرچه بگردى پیدایش نکنى...یا این که هى بیاید پشت پنجره ى اتاقتهى بنشیند روى یقه ى پیراهنت هى خودش را روى میز کارَت برقصاند و تو نادیده اش بگیرى! و بعد ها در آلبوم جوانى ات به دنبال یافتن اثرى از "اتفاق خوب" به چش...
در زندگى هر شخصباید کسی باشد براى دوست داشتنکه انگیزه شودبراى گذراندن روزهاى تکرارىکه بهانه شودبراى خواب هاى شبانهکه تجربه کنددلهره ى نگاه هاى زیر چشمى راو مزه مزه کندشیرینى لبخندهایی که بی هوا روى لب مى نشینددر زندگى هر شخصباید کسی باشد که تا همیشه بماندکه با بقیه فرق داشته باشدکه دوستداشتنى باشدکه اسمش رابا جان و دل به زبان بیاوردکه تجسم نبودنش لرزه به جان بیندازدکه فقطباشد و باشد و باشد ........
یکبارِ دیگر اگر به دنیا بیایمتمامِ روزهاى اکنونم رابا رندى و جسورانهتر زندگى خواهم کرداما این بار،در شناختنِ تو دیر نخواهم کرد... ....
سفر کن به هیچکس هم نگو .یک رابطه عاشقانه را زندگی کنو به هیچکس هم نگو شاد زندگى کن و به هیچکس هم نگو! آدم هاچیزهاى قشنگ را خراب می کنند...