قایق قسمت اگر دور کند از تو مرا رود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد
روی این قفل نوشتند / دعا می خواهد من سپردم به خودش/ هرچه خدا می خواهد
رفتنت اول طوفان نفس تنگی هاست بنشین شهر دلش باز هوا می خواهد
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب فرمانده ی شرمنده ی یک لشگر مغلوب