آنکه به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش
جان من و جان تو را هر دو به هم دوخت قضا
با جمله ما خوشیم ولی با تو خوش تریم
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی شاگرد که بودی که چنین استادی