پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
لزوماً نباید استخدام شده ی آموزش و پرورش باشد تا تدریس کند، گاهی با قلبش و حسِ مثبتی که دارد، می تواند بهترین درس زندگی را به تو بدهد. پرانرژی بودن و خندان بودن یک فرد همیشه نشان دهنده دلی پاک و بدون آغشته شدن به بدی و حرص و حسد است.بی شک او معلم است، استاد است، فهمیدن، فهماندن، مفهوم شدن و درک کردن همگی کار اوست. حتی با وجود کثیری از مشکلات و روزمرگی های زندگی اش!با وجودش معنی امیدوار بودن، زنده بودن، پرتلاش بودن و خوش قلب بودن را می فهمی و ...
مهر . . .پاییز . . .فصل رویدن تودر نسیمی سردبا شمیم خاک باران دیدهو طعم گس خرمالوصدای هیاهوی باددر بی سروسامانی برگبا جنبش ترانه ها از سینه ی خاکفصل روییدن تو در جهانی زردپاییز، به شوق قدم هایترنگ عوض کرد و بهاری شدو بوسید دستان پر مهر مادرو پیشانی پر چین پدرت راای کاش می توانستمبلور اشک شوق مادرت رابه تمنای باران غم دیدهتزریق میکردم . . .و سجده ی شکر پدرت رابه آسمان پیوند می دادمکاش میشد تولدت را تکثیرکرد ...
یک لحظه تمام سیم های تنم پاره شد. مثل ثانیه های قبل از مرگ که تصاویر تمام دوران های زندگی به یکباره از جلوی چشم آدمی می گذرد تمام آوازها و تصنیف های استاد از جلوی چشمانم گذشت.تنم بیشتر از زلزلهٔ بم لرزید، انگار هزار نفر زیر پوستم دف می زدند.باور نکردم. هیچوقت باور نمی کنم. مگر می شود از کلمه ی مرگ یا فوت یا بدرود برای این اسم استفاده کرد؟!مگر می شود نفس های سترگ این کوه عظیم را ندیده گرفت؟! مگر می شود این خبر را شنید و نمرد؟! نه، هیچوقت باو...
پدر سالار ،از نقشش رها شد به نقشی جاودان ترک سرا شد همان استاد بازیگر کشاورز براه آخرت از ما جدا شد...
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور... آواز ایران شجریان️...
میکشت مرا به من دوا هم می دادمعجون محبت و وفا هم می داداستاد مسلم خصوصی بود و معشوقه ی من درس جزا هم می داد...
در کار ربودن دلم حاذق بودای کاش به اندازه ی من عاشق بودبا عقل به هر چه در جهان می نگریستاستاد کلاس فلسفه منطق بود...
کافه گردی با تو در دی ماه می چسبد عجیبگور بابای همه،استاد و درس و امتحان...
به استاد داشتیم همیشه سر کلاساش میگفت فهم سوال ، نصف جوابه ! تو امتحان میخواستم زیر همه سوالا بنویسم جوابشو بلد نیستم ولی میفهمم چی میگی ، نامردی اگر نصف نمره رو ندی...
تو استادِ ضربه زدن به روحِ منی...
بعضی چیزها را نمیشود گفت ، بعضی چیزها را احساس میکنید ! رَگ و پِی شما را میتراشد ، دلِ شما را آب میکند ، اما وقتی میخواهید بیان کنید ، میبینید که بیرنگ و جلاست ...مانند تابلوییست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد ؛ عیناً همان تابلوست ، اما آن روح ، آن چیزی که دلِ شما را میفشارد در آن نیست ......
انسان برای موفقیت در زندگانیباید بتواند در این چهار مورداستاد شود:مناسباتتدارکات نگرشرهبری ....
داشتم برگه های دانشجوهامو صحیح میکردم....🌹یکی از برگه های خالی حواسمو به خودش جلب کرد...به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود. ...فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچه ها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدی...
ما آدمها استاد حرف زدنیم؛دوستش نداشته باش،دلتنگش نباش،اینقدر در برابرش ضعیف نباش،به عکسش آنجور نگاه نکن،جای خالیش را پر کن...به عمل کردنِ خودمان که میرسد؛با دلتنگی و بغض به عکسش زل میزنیم و تند تند زیر لب حروفی شبیه حروف دوستت دارم میچینیم کنارِ هم...از جای خالی ای که پر نشده و نمیشود با یک عکس سه در چهار که زل زده توی چشم هایمان حرف میزنیمو قول میدهیم اینبار حرف حرفِ همان آدمِ توی عکس باشد،به شرطی که راه رفته را برگرددبه شر...
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادیشاگرد که بودی که چنین استادی...