سوگند به نامت که تو آرامِ منی ...
سوگند میخورم که نباشی بهار نیست
سوگند بدین یک جان ، کز غیر تو بیزارم ! جان من و جان تو گویی یکی بودهست ...
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد... که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد...
گفتم از قصه ی عشقت گرهی باز کنم به پریشانی گیسوی تو سو گند / نشد
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد
سوگند به نامت که تو آرام منی