متن پریشانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پریشانی
نیستی و این نبودنت
چونان تمام کردن سیگار است
در شب برفی سربازی
یا در گُلِ مستی
آخر تمنایی
و میبینی ،کف دستی که مو ندارد
حتی گفتن و فکرش پریشانم میکند
ولی به زیستش دارم
آدمی چه پیله،سازشی دارد
باغِ یأسی و تو را چیزی به جز وسواس نیست
روی پَرچینِ تو گیسوی بلندِ یاس نیست
مستِ رویای توام
پیمانه می خواهم چکار؟
راهِ پر پیچ وُ خمِ
میخانه می خواهم چکار؟
تا سرانگشتِ خیالت
لا به لای زلفم است
این پریشان موج ها را
شانه می خواهم چکار؟
با تو تا دراوجِ دل دادن
شناور می شوم
سرپناه وُ لانه وُ
کاشانه می خواهم چکار؟...
از بهر سر زلف پریشان سیه توست،
که دیوانه شدیم ما.
آنکه پریشان میکند حال مرا با یک نگاه، تویی.
میروی اما بدان،
حال پریشان من از، زلف پریشان روی توست.
شانه میخواد چکار، آن پریشان موی تو...
تا دو دست عاشق من هست، شانه میخواهی چکار...
عجب بی تو پریشان است حالم...
پریشانتر از ان زلف پریشانت...
پریشونم پریشونم
که موجِ غم به چشمامه
نوازش کن منو مادر
که دستای تو دریامه
وقتی که یک قدم تا تو رسیدم
با اخم تو تا به غم عشق پریدم
گمراهم فکری به حال دلم کن
برخیز بیا که عشق از تو شنیدم
در هر طرفم فقط تو را می بینم
لب وا کن عشقم ای شاه کلیدم
مو پریشان شد و شانه کشیدی
دل...
دهانِ دریا، ... کف آلود،
مرغِ ماهی خوار، ... پریشان،
خورشید، ... شرمگین،
ساحل، ... سیاه پوش،
کسی را
دریا بلعیده است؟
فراست عسکری
من
در آن روز،
که باران بارید،
نتوانستم،
که بپرسم
آیا
شانه ات جای پریشانی من را دارد؟!
@jameadab
شب سردی ست هوای چشم من بارانی ست
تو در خوابی و شرح حال من پریشانی ست
ای ماه پیشانی ام بیا ببین ای دلبر بارانی ام
بی خبری از من و دل در پی سرگردانی ست
رفتی وُ
همکلام در و دیوار شده ام!
***
اتاقم؛
پریشانی هایم را
--خوب می فهمد!
زانا کوردستانی
درون سینه نالانی دل ای دل
حدیث موج و طوفانی دل ای دل
چو گیسوی چمن بر شانه ی باد
چرا امشب پریشانی دل ای دل
پریشان تر از موهای تو
فکری است که در نبودنت
به هزار راه می رود
تمام کوچه های شهر را قدم می زند
و قلبم را دلداری می دهد
به امید یافتن
نشانی از تو
مجید رفیع زاد
دیگر رنگی ندارد !
حنایت را می گویم
حتی اگر تمام شهر را
حنابندان کنی ؛
دیگر روشنی بخش
قلب عاشقم نیست
چشم هایت را می گویم
حتی اگر آن را
به رنگ آبی دریا کنی ؛
بگذار سهم من از تو
تنها پریشانی گیسوانت باشد
که تا ابد قلبی...