به دیدنم بیا هنگامی که آسمان پیراهن سیاهش را به تن می کند ببین چگونه قلم در وصف چشم هایت می رقصد چطور الفبای عشق به لب هایت چشم می دوزد به دیدنم بیا که مشتاقم به شنیدن ترانه ای از تو تا در خلوت شبانه در آغوش عشق آرام...
از دیوارها / غم میبارد.../ کوچه ها / بهت زده / خیابان را / بغض گرفته / گلوی میدان / پُر از فریاد / چه کسی/ این پیراهنِ سیاه را به تنِ ما کرده است...! / به کجای وطنم دست بکشم / که نگوید آ...خ