متن کم آبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کم آبی
در جنوبِ کشورم بلوا به پاست
رودخانه، رفته وُ، ردّش به جاست
آبها خشکیدهاند از چشمهسار
مردماند از دستِ بیآبی، نزار
جنگ، چون آورد سر، از خود برون
شد «لبِ کارون» و «گلبارانِ» خون
در دفاعی که، مقدّس بوده است
مِهرِ کارون، یادِ هر کس بوده است
پس چرا بعد از دفاع و، جنگِ سخت
در رهش، افتاده صدها سنگِ سخت
با تفکّرهای وجدانِ صفا
بنگرید اینک به حال و، روزِ...
بوده روزی، رودِ کارون، باصفا
منبعی بوده، برای کِشتها
در کنارِ آن، تمدّنهای ناب
پاگرفته، پُرتب و، پُرالتهاب
حیف حالا، گشته خشکیده، دهان
تشنگی دارد نهانش، بیگمان
رودخانه، تشنه است آبش دهید
چشمهای، از جنسِ مهتابش دهید
خستهاند از تشنگی مردم کنون
آب را میخواهد احساسِ جنون
آبِ نابی که، زلال و، آبی است
حقّ خوزستان مگر بیتابی است
کو نوای نای و چنگ و، ارغنون
در «لبِ کارون» و دنیای جنون؟!