جنگ، چون آورد سر، از خود برون شد «لبِ کارون» و «گلبارانِ» خون در دفاعی که، مقدّس بوده است مِهرِ کارون، یادِ هر کس بوده است پس چرا بعد از دفاع و، جنگِ سخت در رهش، افتاده صدها سنگِ سخت با تفکّرهای وجدانِ صفا بنگرید اینک به حال و، روزِ...
آمد طرفم یکصد و ده ترکشِ سرکش مجروح شدم جبهه به ده ضربهی ترکش درکش نبود ساده ولی باورشان کن هر چند که سخت است همان جبهه و دَرکش.